loading...

آئین مستان

روضه شهادت حضرت مسلم,روضه شب اول محرم,شب اول محرم,تن روضه همراه با سبک,متن مداحی شب اول محرم,متن مداحی شهادت حضرت مسلم,شب اول محرم,شهادت حضرت مسلم

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3818 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 914 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

 

صبح شد یک طرف سرم افتاد

یک طرف نیز پیکرم افتاد

از روی پشت  بام افتادم

با علیک السلام افتادم

بدن من شکست خوشحالم

سر راهت نشست خوشحالم

بی سبب نیست این که خوشحالم

زن و بچه نبود دنبالم

یعنی میگه: هرچی بود من جلو زن و بچه ام اذیت نشدم، اونهارو اسیر نگرفتن، اما تو...

آی مردم سپاه بی نفرم

صبح خالی نبود دور و برم

حرفی از زخم با پرم نزنید

این همه سنگ بر سرم نزنید

آی مردم گناه من عشق است

بهترین اشتباه من عشق است

آی مردم کم حیا بد نیست  

بی وفا ها کم وفا بد نیست

سنگ خوردم شکست کوزه ی من

غصه خوردم شکست روزه ی من

نفسم را سیر کردم و بعد

وسط کوچه گیر کردم و بعد

کو چه هایی که تنگ و باریکند

روز هم چون شبند تاریکند

بدی کوچه های تنگ این است

می شود هر طرف ره را بست

فقط منظورش به كوچه ی تنگ كوفه نبوده، برا زهرا هم اشاره داره...

بدی کوچه های تنگ این است

می شود هر طرف ره را بست

مثلاً کوچه ای که زهرا رفت

از تنش تازیانه بالا رفت

مثل این مردمی که بی عارند 

 مثل اینها مدینه بسیارند

مثل این ها مدینه هم بودند 

دور بیت الحزینه هم بودند

تو نبودی مدینه را گفتی

قصه داغ سینه را گفتی

تو نگفتی خوشیم مادر بود  

 مادرم دختر پیمبر بود

تو نگفتی صداش می لرزید

پدرم تا که کوچه ها را می دید

تو نگفتی كه لشگر آوردند  

مادرم را زیر پا در آوردند

تو نگفتی هنوز غمگینم 

فکر پرتاب دست سنگینم

تو نگفتی نگات پژمرده 

مادرم بارها زمین خورده

حسین........

یكی گفت: مسلم رو آزاد می كنن، یكی گفت: نه تبعیدش می كنن، یكی گفت: صبر كن الان سر از بدنش جدا می كنن، یه فرد شامی خونخوار قاتلشه، اومد تا دید داره دعا میخونه، نذاشت تمام ذكرش تموم بشه، یه وقت سرش رو از بدن جدا كرد، به سرعت و با عجله و لرزون دوید، ابن زیاد گفت: چرا این طوری میلرزی، گفت: وقتی خواستم، سر مسلم رو جدا كنم یه سیه چهره ی خشمگین، جلوم دیدم داره لب میگزه، ترسیدم و فرار كردم، به همین هم اكتفا نكردن، پاهای مسلم رو به ریسمان بستن، تو كوچه های كوفه میگردوندن، حسین.....

دانلود روضه شهادت حضرت مسلم(ع) شب اول محرم 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 593 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

مسلمم کبوتر نامه بر شه ولا

آخرین سفیر عشق خامس آل عبا

در هر خونه میرم درا به روم بسته میشه

دل من ز بی وفایی زار و بشکسته میشه

یا حسین غریب مادر مهربون برادرم

مردمش برا حسین نامه نوشتن که بیا

حالا شمشیر کشیدن برای کشتن آقا

روی دار کوفه اما التماس و شور وشین

برو ای باد صبا بگو میا کوفه حسین

یا حسین غریب مادر مهربون برادرم

صحبت مردم کوفه شده از قحطی آب

نقل بزمشون شده کودک دلبند رباب

میون حرفای مردم ارباً اربا شنیدم

توی دست یک نفر تیر سه شعبه می دیدم

یا حسین غریب مادر مهربون برادرم

یا حسین شنو توسر بسته سخن ز نوکرت

گوشواره وا کن و از گوش سه ساله دخترت

روی دار کوفه ام با التماس و شور و شین

با لبای پر زخون میگم میا کوفه حسین

یا حسین غریب مادر مهربون ارباب من

من بمیرم از برای قلب زینب صبور

آخه حرفایی شنیدم  از سر و کنج تنور

اینجا مردمانش از عجب و ریا لبالبن

دامناشون پر سنگ و چشم به راه زینبن

عده ای نقشه برای خیمه ها کشیدن

عده ای با نیزشون فکر سر بریده ان

روی دار کوفه ام با التماس و شور و شین

جون هر کسی که دوست داری میا کوفه حسین

یا حسین غریب مادر مهربون برادرم

فاطمه اومده گودال دیدن نور دو عین

اومده زیارت پیکر پر خون حسین

تا حسین و غرق خون دید

ناله زد وای پسرم

خنجر رو نکش رو حنجر

آخه من یه مادرم

دانلود سینه زنی واحد شهادت حضرت مسلم (ع) شب اول محرم 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1042 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

بنویسید مرا یار اباعبدالله

اولین بنده ی در بار اباعبدالله

منتظر مانده دیدار اباعبدالله

من کجا و سر بازار اباعبدالله

تا خدا هست خریدار اباعبدالله

عاشق آن است که دیدار کند یارش را

بارها جان بدهد دیده اگر یارش را

باز آماده کند جان دگر بارش را

فاطمه پیش خدا، پیش برد کارش را

هر که افتاد پی کار اباعبدالله

من پرم را به روی دست گرفتم، دیدم

جگرم را به روی دست گرفتم، دیدم

سپرم را به روی دست گرفتم، دیدم

تا سرم را روی دست گرفتم، دیدم

 راهم افتاده به بازار اباعبدالله

قبل از آنیکه بیاید خبرم را ببرید

زیر پایش مژه ی چشم ترم را ببرید

محضرش دست به دست این جگرم را ببرید

گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید

باز هستیم بدهکار اباعبدالله

سنگ ها خوب نشستند به پای، لب من

لب من ریخت و پیچید صدای، لب من

طیب الله به این لطف و وفای، لب من

بعد از این آب حرام است برای، لب من

بس که لبریزم و سرشار اباعبدالله

به ولای تو نداده ست اذان، هیچکسی

وا نکرده ست به شان تودهان، هیچکسی

مثل مسلم نبود دل نگران، هیچکسی

بخداوند که در هر دو جهان، هیچکسی

مثل من نیست گرفتار اباعبدالله

دانلود سینه زنی واحد شهادت حضرت مسلم (ع) شب اول محرم 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 660 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

منم سفیر عزیز زهرا

شدم به کوفه غریب وتنها

دلم شکسته ز بی وفائی

به روی دارم به عشق مولا

میا به کوفه میا به کوفه

ز مردمان این دیار

به گریه و تاب وتبم

به دست بسته دم به دم

فقط به فکر زینبم

نگاه  مردمش حسین

ز کینه ها لبالبه

تموم سنگ کوفیان

به انتظار زینبه

میا به کوفه میا به کوفه

میا به کوفه

شدم اسیرش

نداره رحمی

جوان و پیرش

خدا میدونه

دلم می لرزه

ز حرمله و سه شعبه تیرش

میا به کوفه میا به کوفه

ز حال و روز کوفیان

شنو ز من تو  روضه ها

چه رونقی گرفته است

دکان نیزه سازها

میان کوفه رسمیه

سراسرش رنج و محن

نمیدهند یه جرعه آب

به میهمان خویشتن

ز کودکی من اسیر عشقم

دخیل عشق امیر عشقم

خدای قلبم فقط حسینه

به روضه اون فقیر عشقم

غریب مادر غریب مادر

به روی نقشه دلم

یه سر زمین با صفاست

همون زمین کربلاست

که پایتخت قلب ماست

به نام نامی حسین

همیشه زیر پرچمم

من از تبار گریه و دیوونه محرمم

دانلود سینه زنی شور شهادت حضرت مسلم (ع) شب اول محرم 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1645 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

دل این شهر برای نفسم تنگ شده

جان من كوفه میا كوفه دلش سنگ شده

خوب گشتم همه جا را خبری نیست نیا

همه شادند آخر دوباره خبر جنگ شده

آب و جارو شده این شهر برای سر تو

آقا جان نمی دونی چه خبره تو این كوفه، یكی داره شمشیرشو آماده می كنه، یكی داره نیزشو تیز می كنه،

آب و جارو شده این شهر برای سر تو

كوچه هاشان همه پاكیزه و كم سنگ شده

هركی سنگ پیدا میكنه، بیاید بریم كربلا، یكی داره میاد، حسین

همه جا صحبت از غارت اموال شماست

بخدا بیعتشان حقه و نیرنگ شده

چه بیعتی، هجده هزار نفر، شوخی نیست، بخدا امشب و شب های دیگه بیایید، فقط گریه نباشه، هجده هزار نفر بیان بیعت كنن، اون وقت برگردی بعد نماز مغرب، ببینی هیچكی نیست، یه مرد نبود این آقا رو راه بده تو خونش، غریبانه بلند شد، تو كوچه های كوفه، از این كوچه به اون كوچه، هی دست رو دست می زد، الهی دستم بشكنه، چرا نوشتم به حسین بیا، اینها چه مردمی هستند، هی از این كوچه به اون كوچه، خسته شد پشت در یه خونه سر به دیوار گذاشت، پیر زن در و باز كرد، دید یه آقای قد بلند، محاسن، هیبت، كسی بود برا خودش مسلم، آقا چرا اینجا ایستادی، چیزی می خوای این وقت شب، می خوای برات آب بیارم، از سر و وضعت پیداست آشفته ای، تشنه ای، یه مقدار آب براش آورد، گفت: می تونم ازتون یه سئوالی بكنم، شما مگه تو این شهر خونه ندارید، گفت نه من تو این شهر غریبم، آخ غریب آقا، گفت: چرا غریبید، این وقت شب تو كوچه های كوفه چیكار می كنی، گفت: منو می شناسی، گفت: نه آقاجان، گفت:  من سفیر حسینم، من مسلم بن عقیلم، تا گفت من مسلمم، طوئه كه وجودش مملوء از محبت ابی عبدالله بود، دست و پاشو گم كرد، گفت: خوش اومدی آقا، جوونم فدای شما، عجب سعادتی در خونه ی منو زده، شما كجا خونه طوئه كجا؟ دروباز كرد، گفت: آقا قدم رو چشمای من بذارید، من خیلی به ارباب شما علاقه دارم، من از شیعیان شما هستم، می تونی امشب منزل من باشی، اومد وارد خونه طوئه شد، چی كار كرد این زن كه تو تاریخ اسمش موند، چه پذیرایی از جناب مسلم كرد، ظاهراً وضع خونه ایش خوب بوده، بهترین اتاق و در اختیار مسلم گذاشت، بهترین پذیرایی رو از او كرد، اما  دید این آقا لب به غذا نمی زنه، هی غذا براش می آورد، هی می گفت: لااقل میای زینب و نیار، چی می گی؟ لااقل میای، علی اصغر و نیار، اصلاً می دید این آقا تو یه حال و هوای دیگه ای است، لااقل میای رقیه رو نیار، ای وای ای وای، خیلی طول نكشید، تا فهمیدن مسلم تو خونه ی طوئه است، ریختند دور و بر خونه، خونه رو از چهار طرف، محاصره كردند، می دونند اومدن كی و ببرند، گرفتن شیر كار سختیه، اونم شیری كه عموش علی است، تا ریختن در خونه، تا طوئه فهمید اومدن دم در، به مسلم گفت: غصه نخوری، من خودم می رم دم در، همچین كه اومد بره دم در اهل كنایه، مسلم گفت: كجا داری میری؟ تو یه زنی، اینها رحم ندارن، اینها مروت ندارن، شاید می خواست بگه، یه زن رفت پشت در، برای همه ی عالم بسه، كسی حیا كنه، نه تا فهمید زهرا پشت دره، خودش تو نامه ای كه به معاویه لعنت الله علیه نوشت، گفت: تا فهمیدم فاطمه پشت دره، برگشتم عقب، گفتم : نه، من با زهرا كاری ندارم، اما یاد علی افتادم، اومدم پشت در چنان لگدی به در زدم، صدای شكستن استخانهاشو شنیدم، كجا میری طوئه، بذار من برم، رفت مسلم گفت: چنان بلایی سرشون بیارم، كه یادشون بیافته من برادر زاده ی علی ام، اومد، اگه عموم علی نتونست كاری كنه، دستش بسته بود، من كه دستام بسته نیست، اگه ایستاد جلوش چشماش فاطمه شو زدند، محكوم به صبر بود، من كه محكوم نیستم، دماری در بیارم، نمی دونید چكار كرده، برید تاریخ رو بخونید، برید بخونید، كاری كرد مسلم، می ریختن ده نفری دورش، می گرفت پرت می كرد، رو پشت بوم ها، این جوری، كاری كرد، كه لشكر هرچی می رفت جلو، لت و پار بر می گشت، نانجیب صداش بلند شد، گفت چه خبره؟ مگه یه نفر این قدر لشكر می خواد، برید كار مسلم رو بسازید، یكی از این كوفیا گفت: چی داری می گی؟ این جمله ی تاریخه، گفت: فكر كردی ما به جنگ یكی از بقال های كوفه می ریم، این مسلمه این سفیر حسینه، این نمی شه تنهایی باهاش، مبارزه كرد، زنها بالا پشت بام ها نیزه آتیش می زدند، می ریختند، هركی هرچی تونست انجام داد، مسلم رو نتونستند بگیرند، آخرشم این آقا رو با نیرنگ، به دام انداختند، یه چاله ای درست كردند، روش و پوشوندند از نی، كشوندنش سمت چاله، انداختنش تو این چاله، دستاشو بستند، ریسمان به گردنش انداختند، كشوندنش تو كوچه های كوفه، دیدن هی زیر لب داره می گه حسین، یه نشونی بدم، اول افتاد تو گودال، بعد سرش رو بریدند، اربابشم اول اوفتاد تو گودال، همه بگید حسین..... مسلم با اربابش یه فرقی داشت، مسلم و از بالای دارالاماره انداختند، پاهاشو بستند به اسب، تو خاكها و تو كوچه ها كشیدند، فقط اسبها پاهاشو كشیدند، اما حسین و اسب ها رو بدنش رفتند، همه بگید حسین.......

 دانلود روضه شب اول محرم حضرت مسلم (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2523 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

كوفه انگار كه نسبت به تو احساس نداشت

دوازده هزار نامه فقط از كوفه فرستادند

باغ ها ظرفیت عطر گل یاس نداشت

اصلاً حیف بود تو بیای كوفه آقا

ریشه ی

همه ی حرف های ما چند بعدی است، هم مال امروز، هم مال اونروز

ریشه ی غفلت كوفه به كجاها نكشید

كه سفیر پسر فاطمه را پاس نداشت

كوفه از بس كه نگاهش به حرام عادت كرد

یعنی سینه زن، اگه هی به نگاه به نامحرم، زن های بی حجاب بكنی، خطر داره برا دلت، اول كار اشكت رو میگیرند، هرچی هم من و دیگران بخونیم، مات میشینی دلت میسوزه، اما این سنگ كه تو چشمته، نمیذاره گریه كنی

كوفه از پس كه نگاهش به حرام عادت كرد

چشم دیدار تو  مسلم و عباس نداشت

حسین......

یادشان نیست تو را بس كه نمك نشناسند

اومدند در خونه ی حسین، بعد از امر امیرالمؤمنین، آقا دعا كن بارون نمیآد، قحطی مارو داره میكشه، زن و بچه مون دارن از تشنگی میمیرند، آقاجانم، حضرت دعا كرد، شنیدید، این حرف مال شب هفتمه، دعا كرد بارون اومد، بركه هاشون پر شد، همه خوشحال شدند، آقا جان تلافی میكنیم، ای نامرد مردم، بی درد مردم

یادشان نیست تو را بس كه نمك نشناسند

گویی این شهر جفا عاطفه بشناس نداشت

آشنا با تو كسی بود ولی بود ولی

جز دل حانی و طوئه دل حساس نداشت

امت نامه پران با تشری برگشتند

نامه نوشتند اما نامه پرون بودند

زره ای صدق و ثبات قدمی ناس نداشت

با تو دلهاست ولی بر تو زبان شمشیر

كوفه جز تیر و سنان دكه ی اجناس نداشت

پایتختی كه در آن عدل علی میزان بود

هیچ در ظلم ستم بهر تو وسواس نداشت

به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند

هی گفتم من مسلمم، نایب حسینم، هو كردن

به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند

نایبت چاره ای از خنده ی خناس نداشت

دست من بسته شد و دست جسارت وا شد

كوفی انگار دگر غیرت و احساس نداشت

داره با خدا مناجات میكنه، گریه میكنه، آخه تو كوچه های كوفه، دویست سرباز دارن باهاش میجنگند، دوباره كمك خواستند، ابن زیاد داد زد، فحش داد به اون سردارش، كه داشت میجنگید، گفت:مگه چیكار میكنی، یه نفره نمیتونی دستگیرش كنی، گفت : اینها از بنی هاشم اند، مگه مارو به سمت، بقّال های كوفه فرستادی، این مسلم ِ، فریبش دادند، امان نامه گرفتند از ابن زیاد، دادن دست آقا، همچین كه دادن دستش و خوند، دید اصلاً اینقدر امان نامه قوی است، میتونه بره به حسینش برسه، میتونه بره، دست از شمشیر كه برداشت، دستاش رو بستند، حالاهركی میرسه یه شمشیر بهش میزنه، لبش شكافته شد، دندوناش شكسته شد، آب آوردن روزه اش رو باز كنه، دندونهای ثنایاش افتاد، خون آب رو  مضاف كرد، آب رو برگردوند، به خودش گفت:من باید تشنه بمیرم، مثل اربابم حسین، آی حسین....

 دانلود روضه شب اول محرم حضرت مسلم(ع)

تعداد صفحات : 13

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 73
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 358
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 2,611
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 2,611
  • بازدید ماه : 2,611
  • بازدید سال : 1,317,644
  • بازدید کلی : 19,823,472